آویسا جونمآویسا جونم، تا این لحظه: 10 سال و 5 ماه و 5 روز سن داره

آویسا دختر ناز مامان

کارهایی که دخترم تو سه ماهگی انجام میده

    آویسا جونم تو سه ماهگی دیگه کامل گردنشو نگه می داره. عسلکم دیگه می تونم یه دل سیر باهات صحبت کنم چون علاوه بر این که خوب به حرفام گوش می دی اظهار نظر هم می کنی فقط هنوز نتونستم حرفاتو رمزگشایی کنم دختر گلم دیگه کم کم پیراهن هایی که داری داره اندازت میشه و منم که عاشق لباس پوشوندن به شما هستم شروع کردم به پوشوندنشون. این عکسم با اول پیراهنی که پوشیدی انداختم. ...
27 بهمن 1392

عکسهای دختر مهربونم

الهی مامان فداش شه   قربونه خنده هاش شه این دختر مهربون   دوردونه باباش شه اینم یه عکس باخرسی و لباسی که زن دایی جون رباب واسه پاگشا داده   این لبای قرمز رو هم مامان فریده و عمه جون سمیرا از مشهد آوردن این سرهمی هم کادوی کلثوم خاله هستش ...
19 بهمن 1392

اولین مسافرت آویسا

دختر گلم شما هر روز داری خانم بودنت رو بیشتر به ما ثابت می کنی.بابا جون یکم بهمن داشت واسه یه ماموریت کاری به ارومیه می رفت نمی دونم چه جور شد که با وجود اینکه خودش همش میگه تو این هوا بچه رو بیرون نبریم گفت شما رو هم با خودم می برم البته با وجود اتفاقاتی که تو این یه مدت واسه منو بابایی افتاده و حسابی مارو کلافه کرده( به استثنای به دنیا اومدن شما که واقعاً باید خدا رو به خاطرش شاکر باشیم) این بیرون رفتن واسه دوتامون هم لازم بود هر چند که ماموریت کاری بود و یه روزه ضمن اینکه باباجون می خواست تو این یه روز شما رو تست کنه که اگه دختر خوبی بودی ما رو بیشتر بیرون ببره. واسه همین یکم بهمن تا بابا کارهاشو انجام بده و بیاد خونه تا حرکت کنیم م...
4 بهمن 1392
1